یادگاری برای تو

هر چی که گذشت

 

 

کابوس شب...
 
دیشب خوابی دیدم که دگر مقدس نبود ،مانند دگر خوابها رویا نبود...
 
بلکه یک کابوس هزاره بود،کابوسی که مرا در فکر و خیال و توهمات رها
 
کرده ،کابوسی تلخ که با هیچ قطره محبتی از دور کلامی هم شیرین
 
نمیشود ،مگر اینکه دستان گرم تو را بگیرم و در شیرینی نگاهت سیر نگاه
 
کنم.

 

نوشته شده در پنج شنبه 9 آذر 1391برچسب:کابوس شب, سراب, یادگاری برای تو,,ساعت 21:23 توسط سراب| |


Power By: LoxBlog.Com